محبوس کردن مدیریت کارخانه، رادیکالیسم سارکوزی!
جلوه ای از مبارزه طبقاتی در فرانسه
آذر ماجدی

روز سه شنبه 31 مارس، دو روز پیش از اجلاس جی 20 که ظاهرا قرار است به معضلات بحران جهانی سرمایه داری پاسخ دهد، کارگران کارخانه کاترپیلار در گرونوبل، فرانسه، کارخانه را به اشغال درآوردند و مدیران آن را زندانى کردند. کاترپیلار، شرکت ساختمانی آمریکایی، اخیرا 22 هزار نفر از کارگران خود را در سطح جهان بیکار کرده است. شعبه این شرکت در فرانسه حکم اخراج 1700 کارگر را صادر کرده است. کارگران عضو سندیکای ث.ژ.ت، پس از آنکه هیچ پاسخ قابل قبولی از مدیریت در مورد وضعیت کارگران اخراجی نگرفتند، کارخانه را تحت اشغال درآوردند و 5 نفر هیات مدیره کارخانه را گرفتند، اما پس از چند ساعت یک نفر از آنها را بعلت بیماری قلبی مرخص کردند.

نمایندگان کارگران با عصبانیت از مدیریت پاسخ میخواستند و زمانی که با بی اعتنایی مدیران روبرو شدند، به آنها گفتند که شب را با هم در کارخانه خواهند گذراند و چهارشنبه صبح به مذاکره خواهند نشست. بخشی از اين عمليات کارگران از تلویزیون فرانسه پخش شد. این سومین اشغال کارخانه و گرفتن مدیران کارخانه توسط طبقه کارگر فرانسه در ماه پیش است. پیش از این کارگران سونی و سیتروئن دست به اقدامی مشابه زده بودند. بعلاوه از ژانویه تاکنون طبقه کارگر فرانسه دست به دو اعتصاب عمومی یک روزه و تظاهرات میلیونی زده است.

بنظر میرسد که طبقه کارگر فرانسه در مقابل بحران عمیق سرمایه، نسبت به کارگران در سایر کشورهای اروپایی برخوردی میلیتانت تر و آشتی ناپذیرتر اتخاذ کرده است. سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، که سال پیش با تصویب قانون محدود کردن اعتصابات کارگری بخود می بالید و در یک سخنرانی برای کارفرمایان با تمسخر از دوران سپری شده مختل شدن کار توسط اعتصابات کارگری سخن میگفت، بطرز محسوسی در روش و رفتار متکبر راست خود تغییر ایجاد کرده است.

دولت سارکوزی زیر فشار اعتراضات عمومی و میلیتانت، اخیرا قانونی مبنی بر ممنوعیت پرداخت مزایا به مدیریت شرکت هایی که با پول دولت، یعنی مردم، از ورشکستگی نجات پیدا کرده اند، تصویب کرد. یک روز پیش از آغاز اجلاس 20، سارکوزی در مصاحبه ای با رادیوی فرانسه اعلام کرد که "من حاضر نیستم در اجلاسی شرکت کنم که با تواقفنامه ای از سازش های اشتباه که با مسائل پیشارو برخورد نمیکند، خاتمه می یابد." او سپس تهدید کرد که در چنین صورتی اجلاس را بعنوان اعتراض ترک خواهد کرد. دولت فرانسه خواهان تدوین مقررات، تنظیمات و کنترل بیشتر برای بانک ها و بازار سهام است. بعلاوه خواهان حذف مناطق گریز از مالیات است، مناطقی  که سرمایه داران و ثروتمندان برای گریز از پرداخت مالیات، پول هایشان را به بانک هایش انتقال میکنند. سارکوزی عملا نسخه سرمایه گذاری تحت تنظیمات و کنترل را مطرح میکند. اما او اعلام کرده که پیش نویس توافقنامه این نکات را ملحوظ نمیکند.

تلاش سارکوزی معطوف کردن نوک تیز حمله به بی حساب کتابی و غیبت مقررات بر بانک ها، بازار سهام و سرمایه مالی است و اعلام اینکه در نتیجه پاسخ در تحت تنظیمات آوردن این بخش است. این تلاشی برای خلاصی گریبان کل نظام سرمایه داری از حملات طبقه کارگر و مردم است. شرایط اضطراری اقدامات اضطراری را طلب میکند. به همین منظور سارکوزی که یک سال پیش به قوانین ضد کارگری خود می بالید، اکنون ژست "سرمایه مسئول" را بخود گرفته است.

اوباما و گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا، بر ارائه یک پاسخ جهانی تاکید دارند و مخاطرات اتخاذ سیاست های پروتکشنیستی را گوشزد میکنند. اما در تحلیل نهایی، اشکال بروز مبارزه طبقاتی، درجه رادیکالیسم و میزان آمادگی و تشکل طبقه کارگر بر نحوه پاسخ بورژوازی و دولتش تاثیر جدی خواهد گذارد. اینجاست که تاریخ معین و سنت های جنبش کارگری و کمونیستی در هر کشوری نقشی تعیین کننده بازی میکند. طبقه کارگر فرانسه سنت قدیمی و جاافتاده از رادیکالیسم، میلیتانتیسم و عمل مستقیم دارد. لذا بورژوازی در این لحظات حساس، بحرانی و خطیر ناگزیر از یافتن روش هایی است که به آسان ترین، کم دردترین و کم خطر ترین شکلی برای سرمایه، با طبقه کارگر به سازش هایی برسد. این دلیل اصلی تهدیدات سارکوزی است.

دقیقا در این شرایط حساس و بحرانی است که طبقه کارگر باید موفق شود صفوف خود را به بهترین و منسجم ترین شکلی در تشکلات توده ای و حزبی سازمان دهد. هیچگاه دنیا این چنین یکپارچه در بحران اقتصادی قرار نداشته است. این عمیق ترین بحران سرمایه داری از زمان تولدش است. آینده بسیار تاریک و هراس آور است. اما در عین حال هیچگاه شرایط این چنین آماده سازماندهی یک انقلاب کارگری و سرنگونی سرمایه داری نیز نبوده است. سرسخت ترین مدافعین سرمایه داری زبانشان را گاز میگیرند و به لکنت افتاده اند. ایدئولوگ ها دست و پای خود را گم کرده اند، بورژوازی احترام خود را در چشم عموم از دست داده است. حمله ایدئولوژیک به سرمایه کاری بسیار ساده و موثر شده است. بلند کردن پرچم کمونیسم کارگری و جلب و بسیج طبقه کارگر تحت این پرچم آن کار اساسی ما است. باید با تمام قوا خود را بر پیشبرد این مهم متمرکز کنیم. این امر ساده ای نیست ولی کاملا ممکن است. اول ماه مه امسال را باید به یک روز تاریخی از اعلام جرم طبقه کارگر جهانی و انسانهای له شده علیه نظام سرمایه داری و فراخوان طبقه کارگر و کمونیسم کارگری به برپایی سوسیالیسم بدل کنیم. *